تجارب گذشته نشان می دهد که کشور همواره از ضعف مدیریت ارزی رنج می برده است و در این رابطه هزینه هایی را نیز پرداخته است. به طور مثال سیاست های ارزی که در خلال اولین برنامه عمرانی پس از انقلاب به کار گرفته شد با هدف تجدید ساختار و افزایش کارایی بازار ارز، تشویق صادرات غیرنفتی و فراهم کردن شرایط تخصیص منابع بود که نتیجه ای در بر نداشت جز تورم فزاینده و به تأخیر انداختن جریان رشد اقتصادی. علی رغم این مطلب کماکان تعیین یک نرخ ارز مناسب یکی از حساسترین موضوعات در اقتصاد ایران است.اخیرا توافق وسیعی حاصل شده است که هدف اصلی در سیاست های ارزی باید به گونه ای باشد که به انحراف از مسیر تعادلی بلند مدت نرخ واقعی ارز منجر نشود. سیاست گذاران ایرانی نه تنها باید نسبت به وضعیت این متغیر دغدغه خاطر داشته باشند بلکه با توجه به سرعت جهانی شدن اقتصاد باید تنظیم صحیح آن را نیز مد نظر قرار دهند.هدف اصلی این مقاله آزمون برقراری نظریه برابری قدرت خرید با توجه به ساختار بازار ارز آن در ایران است. بنابراین مقدمتا نظریه برابری قدرت خرید ارائه می شود، سپس ساختار بازار ارز ایران معرفی خواهد شد و علاوه بر این با استفاده از آزمون های ریشه واحد و همگرایی همچنین روش حداکثر درست نمایی جوهانسن- جوسیلیسیوس نه تنها روابط بلند مدت مورد شناسایی قرار می گیرد بلکه پویایی های کوتاه مدت نیز با استفاده از روش تصحیح خطای برداری مشخص می شود. نتایج و پیشنهادات در بخش نهایی این مقاله ارائه می شود.